جدول جو
جدول جو

معنی برخ کردن - جستجوی لغت در جدول جو

برخ کردن
(مُ)
ایجاد کردن. (از ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بوسیله دستکاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن: چرخ کردن شیر، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آنرا تیز کردن، دستگاهی گوشت را ریز ریز کردن، بوسیله، دندان را با دستگاه خاصی تراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بری کردن
تصویر بری کردن
بیزار کردن، دور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیخ کردن
تصویر بیخ کردن
((کَ دَ))
ریشه دوانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چرخ کردن
تصویر چرخ کردن
((~. کَ دَ))
به وسیله دستگاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آن را تیز کردن، به وسیله دستگاهی گوشت را ریزریز کردن، در پزشکی با دستگاه خاصی دندان را تراشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
Cut, Trim
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
Fry
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
couper, tailler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
튀기다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
freír
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
memotong, memangkas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
ตัด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
तलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frituren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
snijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
काटना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
לחתוך , לגזור
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
cortar, recortar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
menggoreng
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
cortar, aparar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
friggere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
tagliare, rifilare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
fritar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
油炸
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
切割 , 修剪
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
smażyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
ciąć, przyciąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
смажити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
різати , обрізати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
frittieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
schneiden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
жарить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از برش کردن
تصویر برش کردن
резать , подрезать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سرخ کردن
تصویر سرخ کردن
לטגן
دیکشنری فارسی به عبری